هنـر موسـیقی گسترهایسـت سرشـار از عشـق، دانـش و احسـاس کـه آدمیـان بـا آن بـه درک زیبایـی رسـیده و بـا یکدیگـر همسـویی را میآزماینـد. سـخنی از زبـان سـاز یـا نغمـهی آوازی کـه بـر دل مینشـیند، شـورمندی، شـیدایی، غـم و انـدوه و یـا آرامشـی بیماننـد را بـهارمغـان میآوردکـه گـهگاه مـارا بـههمآوایـی واداشـته و زبانی نیرومند میبخشـد تا پروردگارزیباییهارا بستاییم. آوای زمین در گردش کیهان خود موسـیقی ستایشگرانهای از کـردگار اسـت. نغمههـای جـاوان برجـا مانـدهی هـر قـوم بیانگـر فرهنگـی آشـکار و نهان اسـت کهازهزارتـوی نغمهها بـه گـوش میرسـند و مـا را از داشـتهها، آرزوهـا، جنگهـا، دالوریهـا، عشـقها و آالم پیشـینیان آگاه میسـازند.
سـخن َحنهای نیـز، ِ موسـیقی گویـش آدمیـان خاکی اسـت کـه بـا ل گوناگونـی همچـون شـادی، غـم، خواهـش و … بـهدیگـری فهمانـده میشـود. سـخن و نغمـههرگاه دسـت بهدسـت هم دهنـد جـادوی سـخن سـوار بـر اسـب ُخنیـا لگام گسـیخته درنخچیـرگاه چهارنعـل میدود،گاه آوای شـادمانی پرسـتوها بـر تپـهماهورهاسـت،گاه ترانـهی غمنـاک مرغ شـب اسـت، گاه نغمـهی جویبـار و پرنـدگان شاخساراسـت، گاه نهنگـی اسـت کـهاز ژرفـای دریـا نـوای سـتایش سـر میدهـد و گاه
آوای انسـانی کـهنـوای روزگاران خوش و ناخوشـی را بهیاد مـیآورد! آنچـهآشکاراسـت همـاره، بودن موسـیقی اسـت. آنچهازگنجینهارزشـمند اسـتاد توس فرودسـی بیهمتا از ّ ّ دمحمدرضا رضوی و هنرمند و سـوی استاد گرانمایهآقای سـی درمانگـر چیرهدسـت آقـای دکتر علـی بختآزادبهمن سـپرده شـد ازآغـاز جـان و تـن مـرادسـتخوش احساسـی ژرف کرد زیـرا روزگاران شـاهنامه خوانـی پدربـزرگ ادیـب و شـاعرم شـادروان محمدعلی پورشـکیبائی و نمایشنامهنویسی و اجرای بخشهایـی از شـاهنامهرا کهپدرهنرمند و اندیشـمندماسـتاد محمود پورشـکیبائی انجام مـیداد را به یادم مـیآورد. بنابراین بـاعشـق و انـرژی بیپایـان بیآنکهبـه چیز دیگری بیاندیشـم ّ ّ دمحمدرضا برآن شـدمتا آوای َ نامورنامهی اسـتادپارسیدان سی رضـوی را بـا ُخنیـا بیامیزمتا شـنیدن آن گوشنوازباشـد. در انجـام ایـن پـروژه از موسـیقیهای گوناگون کالسـیک جهانی و موسـیقی ایرانی کههمچون نگینی اسـت برانگشتری بهـره بردهام.گهگاه با سـردادن آوازهایـی نقالگونهدر جایجای آن سـخنان اسـتاد توس را یادآور شـده تا گوشنوازتر باشـد.. موسـیقی بههمـراه افکتهـا و آمبیانسها نیز باورپذیری شـما را بـرای نزدیـک شـدن بـه شـعر و آنچـه اسـتاد سـخن از آن یادکـرده، یـاری میدهند.
بهـره بـردن ازتکسـازهای ایرانی برای آن اسـت کههربار هـم جغرافیـای ایرانزمین را به شـنونده یـادآوری کند و هم به دوران کهـن نزدیکترشـوید.دورانـی کـهفردوسـی بیمانند از آن یـاد میکنـد و هـر ایرانی دلبسـتهی ایـران میبایسـت خود بخوانـد، بـهفرزندان بیامـوزد و بهدیگران ارمغـان دهد و مانند پیشـینیان ایرانـی هرگز دراین راه کوتاهـی نکند چرا کههمهی فرهنگ ایرانی درهزارتوی سـخنان خنیاگون اسـتاد توس چون رازی شـگفت،هـم نهان و هم درپیـش دیدگانند! یـادآورمیشـومکهبنـا بر آنچهکهاسـتادعاشـق و دلآگاه جناب رضوی خواندهاند در دراز سـالیانی بوده اسـت بنا براین بـرآن شـدمکـهبـا افکتهـای گوناگون نـوای خـوش جوانی ایشـان تـا پختگـی را کـه خـود از ویژگیهـای ایـن شـاهنامه شـنیداری اسـت دسـتخوش یکپارچگـی بیـش ازانـدازه نکنم تـا شـورمندیاش برای نمونـهدر دیباچهدکتر محمد اسلامی ندوشـن و رزمخوانیاش در رسـتم و سـهراب و آرامشـش در زال و رودابه و یا دلسـردیاش در داسـتان یزدگرد را آشـکارتر سـازم. آنچه آوای َ نامورنامهرا از دیگر شـاهنامههای شـنیداری متفـاوت میسـازد و بـه آن رنگآمیـزی زیباتـری میبخشـد، َد چـهدر عشـق بیپایانـی اسـت کـهبـهپای ایـن درخـت ِخر خوانـش و چهدر موسـیقی ریخته شـده اسـت.
دوسـتدار شـاهنامه و ایرانم و در اندازهی توانی که داشـتم کوتاهـی نکـردهام اما افسـوس میخـورم کـهای کاش در این راه توانـی افـزون و تکنولوژیـی بیـش از این فراهـم میآوردم تا برازندهی اندیشـههای سـیمرغوار اسـتاد توس باشـد. گویا یکـی از آموزههـای زندگـی اسـتاد تـوس همـان اسـت کهبر خـود تکیـهکـردن و بـر پـای خـود ایسـتادن اسـت. بـه یـاد دارم کـه روزگاری در راسـتای پژوهشـی کـه داشـتم بـرای ِ تـار شـاهنامه را کـودکان داسـتانگویی میکـردم و بـا سـاز چـون گوسـانان روزگاران کهـن بـا آب و تـاب میخوانـدم، نبـرد رسـتم بـا دیـو و اژدهـا را بازگـو میکردم کـه کودکان دبسـتانی از مـن میپرسـیدند: – عموجان آیا رستم آنقدر قوی هست کهبتمن را شکست دهد؟ – عموجان رستممیتواندمانند مردعنکبوتیازساختمان باالبرود؟ – عموجان لباس رستم مانند لباس مرد آهنی هست؟ بـهیاد شـعری از اسـتاد توس افتـادم کهدر جایـی از آوای َ نامورنامـه همانند نقاالن خوانـده بودم: هنــرمنـدبــامــردمبــیهنـــر بـهفـرجامهمخــاکداردبه سـر ولیـکنازآمـوختـنچـارهنیست کهگوید کهدانا و نادان یکی است
افسـوس خـوردمکه چـرا بـا دارا بودن این همـهکانونها و بنیادهـای فرهنگـی برای شـاهنامه تالشـی نمیشـود و چرا هنرمنـدان انیمیشـن، تئاتـر و سـینما بـه ایـن ارزشـمندترین دسـتاورد ایرانـی نگاهـی گـذرا دارند؟ هنگامـی کـههالیـوود ازبخشهایـی جـادوی شـاهنامهدر بسـیاری از سـاختههای خـودهمچـون ارباب حلقههـا یاهری پاتـر بهره برده اسـت آیـا ما نمیبایسـت کمر برمیـان ببندیم تا از افسـوس رهایـی یابیم؟ بـههـر رویشـاهنامهفردوسـیبهگویـشبزرگان ایـران و دیگـر سـرزمینها یکـیازبیمانندترینهاسـت، چـراکهاسـتاد تـوس در آن نگاهـش بـهانسـان اسـت و از دیـد او انسـان در هـر جغرافیایی کهباشـد اگر بهنیکویی اندیشـه،کـردار و گفتار رسـیده باشـد ایرانی است. فــریـدونفــرخفـرشتـهنبـود ز ُمشک و زعنبـر سـرشتهنبـود بـهداد و َد ِهش یافت آن نیکویی تو داد و َد ِهش کن فریدون تویی بـه هـر روی در راسـتای موسـیقی شـاهنامه شـنیداری کـه بـه نـام آوای نامورنامـه کـه بـا مهـر شـما دوسـتداران جاودانـه خواهـد گشـت، از همراهـان دوسـت و هنرمندانـی
ارزشـمند سپاسـگزاری میکنـم کـه بـا مهـرورزی بـر ایـن فرهنـگ، نزدیـک بـهیـک سـال مـرا یـاری رسـانیدند. بیهیچ گمـان، بـدون همـکاری ایـن مهربانـان آوای نامورنامـه بـه فرجـامنمیرسـید. بنابـر کـردارنیـک و مهر بـه جاینـامبردن کوتـاه ازاین دلـدادگان ازهر یک زندگینامهای هنری و عکسـی فراهـم آورده تـادرآواینامورنامـه جـاودان بمانند. برایهمگی ایـن دوسـتان ازداداریکتـا خواهانـم کـهدر جـان و تـن خـرم و بـیدردباشـند.همچنیـن ازدرمانگـر چیـرهدسـت و هنرمند خوشـنویس آگاه و نیـک سرشـت کـهپشـتیبانیهای مالـیاش نفیستریـن کتـاب شـاهنامهرا برایایرانیـان بهارمغان داشـته و ّد ّ محمدرضا رضوی فراهم آورده است آشـنایی مرا با اسـتاد سـی تـا ایـن کارنیـز بهفرجـامبرسـد ازآقـای دکتر علی بخـتآزاد ّد ّ محمـد رضـا رضـوی نیـز بـرای باورشـان و و از اسـتاد سـی سـپردن اینکاربرایسـاخت و گزینشموسـیقی،همراهیها و راهنماییهای بسـیاری کهداشـتند و بیش ازهمهبـرای خواندن درسـت و موشـکافانهاش بسیار سپاسگزارم. با سـپاس از مادرم بانـو مریـم نظامینـژادکـهبا مهر و شـکیباییهمهگونـهدراین راه مراهمراه بوده اسـت.در پایان از پیشـگاه شـما دوسـتداران شـاهنامه خواهشـمندم، کاسـتیهای کارم را بر من ببخشایید. پیمان پورشکیبائی پاییز ۱۳۹۸ تهران
گزینش موسیقی از آثار موسیقیدانان جهان:
hossein Aminoullah
karaidrou Eleni
Vivaldi Antonio
boch Sebastian johann
szopen Frydryk
Schubert peter Franz
strauss Baptist johann
grieg Edvard
Shankar Ravi
betthoven van Ludwig
Sibelius Jean
Thomas Dadid
Hisauo
satie eric Alfered
motsart amadeous Vofgang
bizet Georges
bashir Monir
elgar Edvard
y ilyich Pyoter
handel friedrich Georg
Verdi Giuseppe
brahams Johannes
Massenet Jols
wagner Richard Wilhelm
guliyev Ramiz
rachmaniboff Cergeie
Rossini Giaacchino
paganini Ni